آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
باغ سفید
شعر.علمی.طنز.پند
ادم ها می آیند,زندگی می کنند,می میرند و می روند... اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام اغاز میشود که ادمی می رود اما نمی میرد! می ماند... و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین می شود که تو میمیری در حالی که زنده ای... موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد .
همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد ! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید ! از مرغ برایش سوپ درست کردند ! گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند ! گاو را برای مراسم ترحیم کشتند . و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد ...
|
|||
![]() |